%%%%%%%%%%%%%%%%%%
بازگشت از شام بلا
اهل بيت عليهم السّلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهى جاده عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مكان رسيدند، از امير كاروان خواستند تا آنان را به كربلا ببرد، چرا که میخواهیم قبرهای مطهّر عزیزان خود را زیارت کنیم. و او آنان را به سوى كربلا حركت داد، چون به كربلا رسيدند، جابر بن عبد الله انصارى (5) را ديدند كه با تنى چند از بنى هاشم و خاندان پيامبر براى زيارت حسين عليه السّلام آمده بودند، همزمان با آنان به كربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زارى كردند و بر صورت خود سيلى زده و نالههاى جانسوز سر دادند و زنان روستاهاى مجاور نيز به آنان پيوستند.
زينب عليها السّلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاك زد و با صوتى حزين كه دلها را جريحه دار مىكرد مىگفت: «وا اخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول الله و ابن مكة و منا! و ابن فاطمة الزهراء! و ابن علي المرتضى! آه ثم آه!» پس بيهوش گرديد.
گتمیشم شاماته قارداش حالی پوزقون گلمیشم
ای یارالار یورقونی دور، منده یورقون گلمیشم
آنگاه ام كلثوم لطمه به صورت زد و با صدايى بلند مىگفت: امروز محمّد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا از دنيا رفتهاند؛ و ديگر زنان نيز سيلى به صورت زده و گريه و شيون مىكردند.
سكينه چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمّداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بيت توكردهاند، آنان را از دم تيغ گذراندند
و بعد عريانشان نمودند!
در این حال همهی اهل کاروان منقلب شدند و بنای نوحه سرایی و عزاداری گذاشتند. چه نوحهها که نخواندند و چه نالههای جانسوز که سر ندادند؛ چه گریبانها که چاک نکردند و چه چنگها که زنان به سر و روی خود نزدند.
پس از سه روز امام سجّاد علیه السّلام از ترس اینکه زنان و کودکان در غم از دست دادن عزیزانشان جان بدهند، دستور داد بارها را ببندند و برای رفتن به مدینه آماده شوند. آنها نیز با همهی اشتیاقی که برای ماندن کنار قبر عزیزان خود داشتند، با دلی آکنده از حزن و سوز با آن سرزمین و قبرها وداع کردند.
منابع:
بحارالانوار، ج 45، ص 146
مقتل الحسین، ص 470
%%%%%%%%%%%%%%%%%%
وداع کاروان اسرا با قبور شهدا
خاندان داغديده رسالت پس از ورود به كربلا براى شهيدان خود به عزادارى پرداختند، چون هنگام حركت بسوى كوفه اجازه عزادارى به آنان نداده بودند، و همانگونه كه سيد ابن طاووس در اللهوف نقل كرده است كه «و اقاموا المآتم المقرحة للاكباد» «ماتمهاى جگرخراش بپا داشتند» ، و تا سه روز امر بدين منوال سپرى شد.
اگر زنان و كودكان در كنار اين قبور مىماندند، خود را در اثر شيون و زارى و گريستن و نوحه كردن هلاك مىنمودند، لذا على بن الحسين عليهماالسّلام فرمان داد تا بار شتران را ببندند و از كربلا به طرف مدينه حركت كنند. چون بارها را بستند و آماده حركت شدند، سكينه عليهاالسّلام اهل حرم را با ناله و فرياد به جانب مزار مقدّس امام جهت وداع حركت داد و جملگى در اطراف قبر مقدّس گرد آمدند. سكينه قبر پدر را در آغوش گرفت و شديدا گريست و به سختى ناليد و اين ابيات را زمزمه كرد:
بلا كفن و لا غسل دفينا الا يا كربلا نودعك جسما
لاحمد و الوصي مع الامينا الا يا كربلا نودعك روحا
%%%%%%%%%%%%%%%%%%
:: موضوعات مرتبط:
بازگشت ازشام بلا ,
,